تـو، كسي كه خنده‌اش طعم زمستان مي‌دهد

من، همان كه ابتدايش بوي پايان مي‌دهد

خوب مي‌دانم كه يك شب، يك شبِ بي انتها

عشق روي دست‌هاي بي كسم جان مي ‌دهد

با تمام اين قضايا، اين خزانِ مُرده را

چشم‌هاي تو فقط رنگِ بهاران مي‌دهد

قلبِ من هم با تمام ِ عشق ِ خود تا انتها

تكيه بر اين كلبه‌ي متروك و ويران مي‌دهد

روزهاي بعدِ ما همواره با اين عشق ِ تلخ

بوي باران، بوي باران، بوي باران مي‌دهد

نيلوفر لاري‌پور-بهار ۷۱

خاكستري‌تر از هميشه رو يه روزي كه داشتم از كوه بر مي‌گشتم نزديكياي مترو قلّك!  از كتاب‌فروشي نشر دارينوش خريدم. دارينوش اين كتاب رو سال ۷۹ چاپ كرده و خُب مسلّماً قيمتش خيلي ارزون بوده؛ اما حالا روي قيمتش يه برچسب زده و قيمت جديد روش گذاشته. فقط اين كتاب نيست ها! يه عالمه كتابِ قديميِ ديگه هم هست كه همين‌كار رو براش انجام دادن. خُب درست كه قيمت‌‌ها دچار تورم شده‌اند، اما آيا از اين افزايش قيمت چيزي هم نصيب نويسنده و شاعر مي‌شه؟

بگذريم... نيلوفر لاري‌پور رو بيشتر با ترانه‌هاي قشنگش مي‌شناسيم و كيه كه موقع سفر با خودش زمزمه نكنه: "مسافر خسته‌ي من/ بار سفر رو بسته بود/ تو خلوتِ آئينه‌ها/ به انتظار نشسته‌بود" يا هوس نكنه يه وقتايي براي عقشوليش بخونه : "با تو دلِ سياهم/ به رنگِ آسمونه/ تو بغضِ من مي‌شكنن/ شعراي عاشقونه"؟

توي اين كتاب نوشته كه لاري‌پور متولد سال ۱۳۴۷ هستش (آخه درسته كه سنّ يه خانم رو رو كنن؟!؟) اما شعرها و ترانه‌هاش براي منِ دهه شصتي حسابي ملموس و دوست‌داشتنيه.

اين هم نوشته‌ي پشتِ جلدِ كتابِ ۵۶ صفحه‌ايِ "خاكستري‌تر از هميشه":

نام ِ كوچكِ تو را از خاطر برده‌ام

قسمت اين بود

فرصت براي عاشقانه شدن كم نيست

دلت را به مهتاب بسپار

 

پ.ن۱: دارم مي‌رم بندر ماهشهر. يه چند روزي نيستم. دعا كنين به جاي نوشته‌هام، خبر سقوطم برنگرده!

پ.ن۲: زمستونتون مبارك