سالِ دومی هستش که عید می‌رسه و من معلم نیستم. تکراریه که بگم عاشق ِ مدرسه و شاگردام هستم، اما شایسته‌سالاریِ مملکتِ ما این اجازه رو بهم نمی‌ده که بتونم برم مدرسه و تدریس کنم و باید پشتِ این میزهای لعنتیِ اداره بسوزم و بسازم (اَخ که چه‌قده غر می‌زنم ها!)

با این‌که این‌همه مدت گذشته اما خوب یادمه که شور و شوق و هیجان بچه‌ها این موقع از سال حسابی زیاد می‌شد. همه‌ی حواسشون پی خرید لباس و کفش و مدل موهاشون بود و عملاً هفته‌ی آخر ِ مدرسه نه اون‌ها دل به درس می‌دادن، نه مدرسه می‌تونست تعطیلشون کنه. این بود که دوست و همکار خوبم، خانم دلخوش، به فکر برگزار کردن یه جشن‌واره افتادن تا انرژی بچه‌ها رو یه جورایی غیرمستقیم به سمت درس‌هایی که در طی سال خوندن هدایت کنن.

خُب حالا بریم سر اصل مطلب؛ این‌که هفت‌سین فیزیکی یعنی چه؟! راستش بیشترِ موقع‌ها ازم سوال می‌کنن که: «این دیگه چه جورشه؟ یعنی مثلاً توی سفره یکی از سین‌ها "سیم" باشه و یکی دیگه "سیم‌لوله" و از این چیزا؟» به نظرتون جوابِ من چیه؟ درست حدس زدین: نه! مواد لازم برای درست کردن این هفت‌سین همون موادِ لازم برای هفت‌سین واقعی هستش: سیب، سماق، سرکه، سمنو، سیر، سکه، سبزه، و باقی قضایا؛ اما تفاوتش اینه که دانش‌آموز این مواد رو جوری توی سفره می‌گذاره که یادآور یکی از قوانین فیزیک یا یکی از آزمایش‌هایی باشه که توی کتاب‌های فیزیک دبیرستانی هستش. یک مثال پیش‌پا افتاد ه و ساده: سیب برای اکثر مردم یادآورِ کشفِ قانون جاذبه توسط نیوتن هستش. دانش آموز یه ماکت خوشگل از این موضوع درست می‌کنه و بقیه‌ی کارهایی که ایشون می‌تونه انجام بده برمی‌گرده به خلاقیتِ ایشون و قوه‌ی تخیّل شما!

یکی از این سین‌های جذاب برای من رسم ِ خطوطِ میدان مغناطیسی توسط سماق هستش که بچه‌ها به خوبی از عهده‌اش برمیان و رسم خطوط رو هم به خوبی یاد می‌گیرن. آزمایش‌های شکست نور با سرکه و سکه، خطوط میدان الکتریکی با سبزه، سطح شیب‌دار، درست کردن آونگ و یادآوری قوانین مربوط به اون با سیب، و کلی ایده‌های ناب دیگه که مخصوص خود بچه‌هاست و خیلی‌هاش شاید به ذهنِ منِ معلم هم نمی‌رسه.

راستی یک سال صبح ِ روز ِ جشن با دوستم، خانم دلخوش، رفتیم بازار گُل و کلّی گل و سبزه و سنبل هم خریدیم و دادیمشون به خودِ بچه ها تا به نفع بچه های محک اونها رو بفروشن و یه آقایی هم از موسسه اومدن و از صبح توی مدرسه بودن و صندوق محک رو آورده بودن. پول زیادی نبود اما در حدّ وسع بچه ها کار بزرگی بود.

حالا از اون وقت ها که معلم بودم دو سال گذشته و تازه دست و دلم به قلم رفته تا از مدرسه بنویسم. امیدوارم معلم‌ فیزیک‌هایی که این پُست رو می‌خونن قدر شاگردانشون رو بدونن و سعی در هر چه بیشتر بارور کردنِ خلاقیت‌های اون‌ها داشته باشن؛محفوظات رو بگذارید برای اون معلم‌هایی که یا ذوق و سلیقه‌ ندارن، یا داشتن و سیستم ازشون گرفته یا ...یا چی؟!

اینم مسابقه ی این پُست: چند مورد استفاده از قوانین مربوط به فیزیک رو در این عکس مشاهده می کنید؟