سیصد و 3. اونقَدَر زجر كشيدم/تا به آرزوم رسيدم
پـس چي؟ بعله ام كه به قلّه رسيدم. من و دوست جانم ليلا و ابراهيم و احسان و آيدين و شاهين و سعيد و بهمن، امروز (يعني در اصل ديروز كه جمعه بود) راس ِ ساعتِ ده و نيم صبح به نمايندگي از ۱۶نفري كه عازم ِ قلّه بوديم، به قلّه رسيديم و زهي خجسته زماني كه عَلَم كوه را دريابيديم. الانه هم حسابي خسته ام و بايد زودي بخوابم تا فردا صبح برم سر ِ كار كه big boss از نرفتن و دير رفتنم حسابي شاكي ميشه. گزارش (البت گزارش كه چه عرض كنم، انشا!) صعود به اين قلّه ي رويايي رو انشاالله بزودي مي نويسم.
عيدِ ميلادِ مهدي موعود بر همه دوست جان ها مبارك![]()
+ نوشته شده در شنبه هفدهم مرداد ۱۳۸۸ ساعت 1:44 توسط آرزو سلوط
|
«با عشق ممکن است تمام محالها»