سیصد و 88. از لحاظِ کِرکِر ِ خندههای امشب
آقا! اجازه هست بنده به مدّتِ ابدالدّهر به آثار ِ هنری شما عقشولی باشم؟! همه رقمه ها!
![]()
پ.ن:به این صحنه بسی عقشولی بودم که ماشاالله با مادر ِ پیر ِ کِر ِ خندهاش توی کافینت ۱۱۷ایمیل ِ خالی برای زهره جانش سِند! میکنه. اوجِ دلبریِ فیلم هم اونجاییه که پوپک در ِ زیرزمین رو روی ماشاالله قفل میکنه و حرفهایی میزنه که... چیه؟ نکنه منتظرید حرفها رو بگم؟ نعخیر! خودتون برید و ببینیدش و حالش رو ببرید؛ ولی اسراف نکنید!![]()
+ نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۸۹ ساعت 0:6 توسط آرزو سلوط
|
«با عشق ممکن است تمام محالها»