515: از رها اعتمادی
اشکامو هدیه میکنم به جادهی جداییمون
به التماسِ آخرم دو واژهی نرو، بمون
اشکامو هدیه میکنم به رفتنت بدون من
به تلخیِ این واقعه حادثهی جدا شدن
اشکامو هدیه میکنم به قابِ عکسِ رو بهروم
قطره به قطره میچکم تا بشکنه بغض تو گلوم
حس میکنم بی اختیار اینهمه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن میری به رسم روزگار
اشکامو هدیه میکنم به این ترانه این صدا
به اینکه تو اول راه قصه رسید به انتها
حس میکنم بی اختیار اینهمه عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن میری به رسم روزگار
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم دی ۱۳۹۰ ساعت 8:4 توسط آرزو سلوط
|