645: در قصر قیصرانهء نگاهش
پ.ن1: از لینک زن به وبلاگ ایشون رسیدم.
پ.ن2: چرا نگفتم که موقع نمایشگاه، چندین بار بیقرار اما آروم، رفتم تا غرفهء انجمن شاعران و فقط به اندازهء چند دم و بازدم اونجا ایستادم. بعد هم دوباره برگشتم به غرفهء خودمون؛ اینبار آروم اما طوفانی! چرا نگفتم یه عکس از خانم اشراقی گرفتم که سرشون رو به دستشون تکیه دادن و ق روی کتاب قیصر امینپور هم پایینتر از دست ایشونه و خیلی این عکس رو دوست دارم. واقعاً چرا نگفتم؟!
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 10:40 توسط آرزو سلوط
|