664: گزارش دوازدهمین جشن تولد پرشین بلاگ
شروع مراسم با قرآن و سرود ملی کشورمون ساعت 4:20 بود. جالبه که قبل از شروع مراسم آگهیهای حامیان مراسم پخش میشد و این قسمتش خیلی واقعی بود:
ما که حدوداً یک ساعت و نیم انتظار کشیدیم.
مجری برنامه آقای میلاد اسلامزاده بودن که از برنامه محبوب "رادیو هفت" ایشون رو میشناختم و از همین تریبون لایک به رادیو هفت و منصور ضابطیان! بعد آقای رجایی مدیر سایت پرشین بلاگ سخنرانی کردن. بعد هم بدون فوت وقت اهداء جوایز ده وبلاگ برتر از نگاه کاربران. قسمت جالب این بخش وبلاگی بود به اسم "یادداشتهای یک مرد متاهل زنده" به قلم "آقای متحرک" که ایشون در جشن حضور نداشتن و بقیه به طنز میگفتن که احتمالاً دیگه زنده نیستن! آقای اسلامزاده هم گفتن: شاید هم دیگه متحرک نبودن که بتونن بیان!
بعد از اهداء جوایز آقای بوترابی از این که از سال 83 وبلاگ مینویسن گفتند. بعد هم از همه خواستن که با کمک هم آیندهء بهتری رو بسازیم.
در ادامه از کسانی که از سال 81 در پرشینبلاگ مینویسن خواسته شد بایستن که چندین نفر در سالن ایستادن و فکر کنم حدود پنج شش نفر بودن. واقعاً برام جالب بود. البته من هم اگر وبلاگ سال 81 خودم رو نگه داشته بودم الان باید میایستادم...
قسمت بعدی توضیحات آقای جوانی به نام مهندس سعید زارعیان بود که ایشون مدیر سایت "بپرسین" هستن. این سایت یک سرچ اینجین هستش که خیلی پیشرفتهتر از گوگل و بقیه اینجور سایتها قراره عمل کنه به امید خدا.
حدود ساعت 4:45 و مابین سخنرانی آقای زارعیان، خانم بهاره رهنما وارد سالن شدن و همه دست و جیغ و هورا! بعد هم ایشون رفتن و کمی صحبت کردن.
اینجای برنامه چراغها رو خاموش کردن که انتظار داشتیم دلهامون بره کربلا که خُب نشد دیگه! آخه نماهنگی از گروه رستاک رو پخش کردن که بسیار بسیار جذاب بود و همگان در سالن جشن دچار شور و هیجان شده بودن.
بعد هم بالاخره قرار شد جایزه سه وبلاگنویس برتر رو بدن که اولی آقای عاقد بود که کنار ما نشسته بودن و دومی یه آقای دیگه که اسمشون یادم نیست و سومی هم لیلی جانم. خانم رهنما به طنز گفتن که شانس آوردن که سومین نفر خانم بوده وگرنه که ...! متاسفانه از اونجایی که من با دوربین لیلی و گوشی خودم مشغول فیلم گرفتن همزمان بودم نتونستم عکس بگیرم از حضور ایشون روی صحنه.
بعد که دوست جان اومدن ما تا مدتی انگشت به دهان و حیرت زده به نفیسیِ جوایز می اندیشیدیم و اصلاً یه وعضی!!! من دیگه هیچ حرفی برای گفتن ندارم :×
در ادامه مراسم از لوگوی جدید پرشینبلاگ رونمایی شد و فیلمی که تهیه کرده بودن از مراحل ساخته شدن این لوگو، پخش شد. البته توی این فیلم آقای عرشیا (نفر سمت راستی) همهاش مشغول خوردن بودن و به همین دلیل به گمانم خیلی وقت نگذاشتن برای طراحی لوگو!
توی قسمت بعدی کلیپی پخش شد به نام "دختربچه و خیابان" که کار آقای خطیبی و دوستانشون در گروه ترافیکه. انیمیشن خیلی خوبی بود. ترانه و صدای خوانندهاش رو هم دوست داشتم.
بعد از کلیپ هم آقای طلایی عضو شورای شهر تهران اومدن سخنرانی کردن و گفتن که پولدار نیستن ولی از جیب خودشون یک عدد سکه به گروه سازندهء کلیپ دختربچه اهداء کردن (منظورشون این بود که هدیهشون شخصیه و دولتی نیست!)
بعد هم آقای رجایی درباره سایت zigur.com صحبت کردن.
ظاهراً یک مسابقه نقدنویسی برای فیلم "برف رو کاجها" هم بوده که برندگانش رو در حضور عوامل فیلم اعلام کردن و بهشون جایزه دادن که همگی هم خانم بودن. بعد از داورش خواسته شد روی صحنه بیاد که ازش پرسیدن متاهله یا مجرد که گفت مجرده!
آخرش هم اقای زانیار خسروی اومد صحبت کرد که عدهء کثیری در حال غش و ضعف و اینا بودن برای ایشون. نقشش توی فیلم خیلی به نظرم تاپ نبود ولی ظاهراً ایشون خواننده هستن که من خبر نداشتم. وه! که چه ناآگاهم من! ایشون هم گفتن که: "حوصله نداشتم برای جشن بیام اما حالا که اومدهام میبینم که کلی انرژی مثبت دارید." از ایشون پرسیدن کار جدید داره یا نه که گفتن بعد از ماه مبارک کار جدید دارن.
حدوداً ساعت 18:50 بود که ابراهیم هم اومد و خوش به حالش! آخه همون موقع بود که مراسم تموم شد و قرار شد پذیرایی انجام بشه. ما هم از سالن اومدیم بیرون و از پذیراییِ بعد از مراسم استفاده کردیم. بستنی و یخچای نوش جان کردیم و این بود پایان مراسم دوازدهمین سالگرد تولد پرشین بلاگ.
سری اول عکسهای دوازدهمین جشن تولد پرشین بلاگ