669: تنها مدارا میکنیم؛ دنیا عجب جایی شده!
دیروزم و از دیروز به بعدم، تا مدتها اسیر استرس و ناراحتی و دلشوره و اینا شده. دلیلش هم چیزی نیست جز ندانمکاری که در گذشته انجام دادهام و تبعاتش حالا دامنگیرم شده! خیلی حالم بده اما خُب امیدم به خداست و دوستجانم هم قول داده تنهام نگذاره و هیهی بهم روحیه بده. بعد بهترین کاری که میتونم انجام بدم و این استرسها رو از خودم دور کنم، بافتن مربعهای کوچیکیه که بهشون میگن granny square به معنای "میدان مادربزرگ". میخوام زیاد بشن و با به هم دوختنشون یه پتوی بچه یا یه همچین چیزی ببافم. تا چه پیش آید...
در مورد پُست قبلی هم ممنونم از کامنتهاتون و سپاس از اینکه وقت گذاشتید و نوشتید. من از همین تریبون رسماً اعلام میکنم که به شخصه مخالف آزار رساندن به هر موجود جانداری اعم از گیاهان، حیوانات، و علیالخصوص انسانها هستم. توی نوشتهء قبلی هم دوست داشتم بیشتر نظر دیگران رو بدونم. در ضمن توی عکس دوم هم یک درخت کهنسال از ریشه در اومده رو مشاهده میکنید در گلابدره.