698: پنجشنبهء مادرانه
من چایخورم! اینو حتی جناب حافظ عزیز و دوستداشتنیام هم میدونن؛ چه برسه به مامی جانم. بعد یه روز نزدیک پاییز مثل امروز که توی خونه نشستهام و نتگردی میکنم و هوس قهوه، ییهو مامان جانم از در اتاق وارد میشن با سینی که یه فنجون قهوه توشه. با خودم فکر میکنم بجای همهء آیات و معجزهها و نشانههای اثبات خداوند، فقط باید میگفتن: مادر

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 12:22 توسط آرزو سلوط
|
«با عشق ممکن است تمام محالها»