آرزوی عزیزم هست که ساعتها و ساعتها حضوری یا تلفنی در مورد نویسنده ها و شاعرا، کتابها و انتشارات حرف می زنیم! غروبا اس ام اسی هماهنگ می کنیم که الان چه دم‌نوشی رو با چه کتابی همزمان بنوشیم و بخونیم! در مورد وبلاگامون حرف می زنیم! درباره آدمهایی که میان و میرن و ردپاهایی که می زارن! در مورد آرزوهامون! غم هامون! و شادی هامون! ایده هایی که توی ذهنمون میان! ایده های مشترک زیادی که داریم و امیدوارم که حداقل چندتاییشون رو به نتیجه برسونیم. به نظرم دوست خوب اونیه که با یادآوری اسمش لبخند روی لبامون بشینه. مثل هر اس ام اس اول صبحم که می رسه و آرزو نوشته : سلام دوست جان! صبح قشنگت به شادی!

خدا رو سپاس برای بودنت و وجود نازنینت لی لی جانم