توی تلگرام به یه کانالی اضافه شدم که دعوت به نوشتن در وبلاگ بود. از این ایده خوشم اومد مخصوصا که همزمان شد با حس و حال خوب خودم. حس و حال برگشت به هجده سالگی توی محیط کاری که آدمهاش و کارش رو دوست داری. احساس سرخوشی نابی دارم که دلم میخواد پایدار بمونه.

سرخوشی های بزرگتری هم هست. داشتن همراهی که همه جا تعریف و تمجیدش هست، کسی که دلت میخواد به همه جار بزنی: آی آدمها! یکی از بهترینهایی که بین شماست صمیمی ترین دوست منه. اصلا سخته به کار بردن واژه همسر به تنهایی! دوست و همسر بهتره

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید....

دوست دارم از دلخوشیهای جاری این روزهام بنویسم و کمتر غر بزنم و بیشتر بخندم و بیشترتر از قبل خدا رو شکر کنم.

همگی دعوتیم به وبلاگ نویسی و وبلاگ خوانی