840: در را به روی حضرت پاییز وا کنیم...
خنک نسیم صبحگاهی ملسی امروز صبح روز منو ساخت. خیابان برام دلنشین بود. دیر به محل کار می رسیدیم اما اهمیتی نداشت. دنیا توی دستهای من بود. پاییز دریایی از انگیزه در دلم جاری کرده. دلم میخواد لباسهای نارنجی و آجری بپوشم. کفشهای نو بپوشم مثل بچه مدرسه ای ها در شروع سال تحصیلی جدیدشون. برنامه دارم که امسال پاییز اگر شد حتما شاگرد داشته باشم برای ریاضی یا فیزیک یا حتی زبان انگلیسی. روحم با تدریس آرومتر و شادتره.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 10:2 توسط آرزو سلوط
|