دلم توی یه شب از شب‌های تابستونه، یه شب شهریوری. همه جا گرم و اونجا سرد. همه توی خونه و ما اون بیرون. همه به کاری مشغول و ما به هم. شعر و شعر و شعر... جوانی و قشنگی شب‌هاش... دیگه هیچ شبی جای اون شب رو برام نمی‌گیره انگار