آينه‌ها دچار فراموشي‌اند/ و نام‌ِ توورد زبان كوچه‌ي خاموشي/امشب/ تكليفِ پنجره/ بي چشمهاي باز ِ تو/ روشن نخواهد بود!

 

 

+ مرتبط جات:

۱۴. قيصر

۹۷. غزل شرقي

۱۸۴. ديشب باران...