123. تو دونسته بودی، چه خوش باورم من!

 

قسم خوردی بر ماه، که عاشق ترینی

توی جمع عاشق، تو صادق ترینی

همون لحظه ابری، رخِ ماهُ آشفت

به خود گفتم ای وای! مبادا دروغ گفت

.

.

هنوزم تو شبهات، اگه ماهُ داری

من اون ماهُ دادم، به تو یادگاری

 

                                      برای فاطمه نوری نژاد                     

 

"ترانه شام مهتاب از مینا جلالی با صدای داریوش"

با سپاس ویژه از محمد امین عابدین برای یاد آوری نام ترانه و شاعرش

 

 

108. مباد آرزویم از این بیشتر

 

 

جواب ﺳﺆالم تو باشی اگر

ز دنیا ندارم ﺳﺆالی دگر

 

که من پاسخی چون تو می خواستم

مباد آرزویم از این بیشتر

 

نشستم به بامی که بامی اش نیست

شگفتا دلم می زند باز پر

 

نفس گیر گردیده آرامشم

خوشا بار دیگر هوای خطر

 

بر آن است شب تا به خوابم کشد

بزن باز بر زخم من نیشتر

 

دلم جرﺃتش قطره ای بیش نیست

تو ای عشق! او را به دریا ببر

 

 

 

پی نوشت: مرده پرستی مان که حرف ندارد، اما این ناصر عبداللهی هم عجب مرده ای بود ها!

 

 

 

 

101. قاصد مِلیون ها لبخند و اشک

و من آنقدر مرده ام، که دیگر هیچ چیز مرگ مرا اثبات نمی کند. 

 

 گرم و زنده

بر شن های تابستان

زندگی را

بدرود خواهم گفت؛

تا قاصد مِلیون ها لبخند گردم،

تابستان مرا در بر خواهد گرفتُ

دریا دلش را خواهد گشود؛

زمان در من خواهد مُرد و من

بر زمان خواهم خفت!*

 

*ترانه ای از فرهاد

 

 

88. همیشه غایبِ من

 

یک نفر میاد که من منتظر دیدنش ام

یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنش ام

 

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

 

خالی ِ سفرمونو پُر از شقایق می کنه

واسه موجای سیاه دستا رو قایق می کنه

 

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

 

همیشه غایبِ من زخمامو مرهم میذاره

همیشه غایبِ من گریه هامو دوست نداره

نکنه یه وقت بیاد صداش به دادم نرسه

آینه ها سیاه بشه کور بشه چشم ستاره

 

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

 

خشم ِ این حنجره ی خسته همیشه غایبه

کلید صندوقِ در بسته همیشه غایبه

نعره ی اسبِ سپیدِ قصه ی مادربزرگ

بهترین شعرای سر بسته همیشه غایبه

 

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده