706: وطن من آن‌جاست!

محمود، پنج‌شنبه‌ها، درکه

برزو نابت

نشر بازتاب‌نگار

چاپ اول: 1384

705: محمود، محمود، احمد محمود

یکی از همنوردان‌مون اعتراض داشت که روز تولدش به جای این‌که بگن "تولدت مبارک آقا محمود" همه براش نوشتن: آقای فلانی تولدت مبارک! خودش هم می‌گفت که قبول داره که بقیه این‌قدر از این اسم شکار باشن. با این‌حال این اسم منو یاد یه آدم استثنائی میندازه:
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰ اهواز - ۱۲ مهر ۱۳۸۱ تهران).
ناراحتم که تاریخ فوت این آدم درست موقع‌هایی بوده که من در بحران روحی ادبیات یا فیزیک بودم و البته که با وجود این‌که ادبیات رو انتخاب نکردم، علاقه‌مند و وفادار بهش موندم.
همهء نوشته‌های احمد محمود رو خونده‌ام و باز هم دلم می‌خواد از اول دوره‌ء محمودخوانی‌م رو شروع کنم. آخرین نوشته‌ای هم که راجع به ایشون خوندم کتاب: «محمود، پنج‌شنبه‌ها، درکه» بود؛ تا دیروز که جایی منتظر نشسته بودم و شماره آبان 91 تجربه رو بهم دادن که حوصله‌ام سر نره. باز کیفور شدم از خوندن نوشته‌های دیگران دربارهء ایشون و نوشته‌های خودشون:

بايد جنم نويسندگي داشت. فرقش اين است كه آدمي كه جنم نويسندگي دارد، راحت مي‌نويسد. روان مي‌نويسد. اما ديگري بايد زور بزند و زحمت بكشد.

داستان  به عقيده  من يعني  تعريف  حركت. يعني رويدادها  جريان  پيدا  مي‌كنند و در طي جريان‌شان براي خواننده تعريف  مي‌شوند.  ما  نبايد بنشينيم و يك مشت عكس را براي خواننده تعريف كنيم. ما يك حركت را مي‌بينيم و آن حركت را براي خواننده تعريف مي‌كنيم.

جمعه سال‌گرد رهایی ایشون از تبعید همیشگیه. روحش شاد.