93. تو غافل بودی و من زیرکانه...*

 

نخستین بار گفتی** بی نصیبی        ز هر شوقی که نامش عشق باشد

نخواهی عاشقت خوانم که عاشق           همه فکر و خیالش عشق باشد

 

بگفتی فارغ استی از محبت                        ندانی وصل را معنا چه باشد

ندانی وصف محبوبان چگونه است                   ندانی معنی رویا چه باشد

 

بگفتی: "در درون قلب سردم                          همه اندر مکانی یک ترازند

نمی خواهم که مردم در دل من                  برای عشق خود مأوا بسازند"

 

¨¨

 

ولیکن با وجود این رجز ها                          ندانستی که من جادوگرستم

ندانستی دلت خواهم ربودن              که من عاشق کش و افسونگرستم

 

ندانستی شبی با ناز بسیار                    برایت شعری از عشقم سرودم

تو غافل بودی و من زیرکانه                         درون قلب تو ره می گشودم.

 

 

 

* شعری از عهدِ الستِ! خودم، که امشب از لابه لای صفحه های دیکشنری قدیمی ام یافتمش.

 

**زیرش نزن، خودت گفتی!

 

 

 

 

83. دور ِ غزل های شبانه

 

ای آرزوی هر شبم، دیدار ِ رویت

 

گُل می کند باغ ِ غزل در جستجویت

 

هر چیز و هر کس رو به سویی در نمازند*

 

ای قبله ی چشم دلم، محرابِ مویت

 

ای نامِ تو نور ِ امیدِ این شبِ تار

 

خورشید هم می گردد این جا رو به سویت

 

ای کاش این دور ِ غزل های شبانه

 

باشد همیشه بر مدار ِ آرزویت

 

 

 

*مصرعی از دکتر قیصر امین پور عزیز

 

 

76. عزیزی از من غزل خواست...

 

 

غزل نه ، بیا چار پاره ی دلم بشنو

غم ِ هنوز ، وَ همواره ی دلم بشنو

من از سرابِ سکوتم  گریختم ، بیا

امیدِ عشق از این خاره ی دلم بشنو

 

 

69. برای HÅRÐÇåñÐ¥ عزیز که ...(هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!)

 

 

من خسته ام ز غربتِ این انتظار ِ سرد

زین چشم ِ خشکِ مانده به راهِ بهار ِ سرد

 

 

عمرم چُنان شبی است که یلداش ابتداست

می ترسم از هبوط در این سایه سار ِ سرد

 

تکرار می شوم به غم و اشک و آهِ گرم

یخ بسته خنده های دلِ بی قرار ِ سرد

 

دلتنگ و خسته ام که در این قحط نار و نور

خورشید هم نشسته به اوج مدار ِ سرد

 

آشفته ام ز هیزم ِ جانم که می شود

یک شعله ی مهیب و سپس یک غبار ِ سرد

 

بُستانِ آرزوی دلم را خزان ربود

جامانده ام کنون به دلِ شوره زار ِ سرد...

 

 


حالا شعر حمید خصلتی عزیز رو هم بخونید که از وبلاگش دزدیدم:

 

شعری برای خاطر ه ی ما سروده ای

از داغ  و درد  مثل دل ما سروده ای

هرچندخسته ای تو از این انتظار سرد

ای مهربان من چه  فریبا  سروده ای:

عمرم چنان شبی ست که یلداش ابتداست

از این هبوط سردچه ترسا سروده ای:

تکرار میشوم به غم و اشک وآه سرد

 حرف دل من است که زیبا سروده ای

دل تنگ وخسته ایم از این قحط نارو نور

اما چه خوب پنجره هارا سروده ای

تو روزنه ی امید منی آرزوی باغ

زین چشم خشک مانده چرا ؟ها؟سروده ای!؟

 

 

 

59.

 

سلام مرد̗ مرادم، چه دیر برگشتی

به میزبانی̗ این قلب̗ پیر، برگشتی؟!

 

همیشه آهوی  نو  پای̗ کهنه فرار

برای بردن̗ این ماده شیر برگشتی؟

 

تما آینه ها  از  تو شعر می سازند 

که رادُ راسخُ روشن ضمیر برگشتی

 

پر از ستاره شده چشمهای تب دارت 

تو گویی از دل̗ شب، در کویر برگشتی

 

چه ساده می کنی انکار̗ سنگدلی هایت 

چه سادهُ معصومُ سر به زیر برگشتی

 

چقدر لحظه شمردم که لحظه ای گویم: 

سلام مرد مرادم، چه دیر برگشتی!

 


 

۱۳ ساعت پس از تحریر و در پاسخ به کثیر شبهات خصوصی و عمومی:

نه مردی هست، نه مرادی، نه رفتی و نه حتی برگشتی!

فقط و فقط خود شعر را عشق است

به جان خودم!

 

19.

 

 

کنار پنجره هایی که بی تو دلتنگند......................نشانده ام دو گلی که همیشه خوشرنگند

چقدر سرخ اناری عجیب و دلچسب است....................برای پنجره هایی که خسته ی زنگند

سکوت مبهم این شیشه های بی شادی...................شکسته دیر زمانی است فکر آهنگند

چه دلخوشند که روزی دوباره می خندند.......................چه ساده منتظر رد پای یک سنگند

برای رستن از این میله های وهم آلود..........................دوباره پنجره ها با حصار می جنگند

 

 

14. قیصر

یه چیزایی دست خود آدم نیست. مثل نوشته هایی که معلوم نیست از کجا سرو کله اشون پیدا میشه. این صفحه ای از یه سر رسیده که قبلا ها توش می نوشتم. نوشته هاش گمونم مال روزایی بود که توی جشنواره شعر شبهای شهریور شرکت می کردم. قیصر رو اونجا دیدم که خیلی حالش خوب نبود. می خواستم بدم کتابی رو که جایزه گرفته بودم امضا کنه که با دیدن حال نه چندان خوبش منصرف شدم.نگرانش بودم. شعر دوم رو برای جشنواره ی سال بعد یعنی ۸۰ فرستادم و به دکتر تقدیمش کردم.

 آخریش هم مال همون ۸/۸/۸۶ که پر کشید و یه فرشته ی مهربون شد. صبح روز سه شنبه ای که داشتم گر و گر اشک می ریختم و می نوشتم... 

دوستش دارم و میذارمش اینجا:

arezoo